خدایا دیده ای بنده ات را؟
انسان را؟
من را؟
...
دیده ای که چه قدر پر ادله ...
پر شکایت...
پر از جسارت...
بعد از آنهمه تباهی...
خواستم دوباره بسازی ام؟
....
حالا که ساختی...
...
دیده ای من را؟
حالا دیگر الکن شده ام...
نطق گویی هایم خوابیده است...
حالا...
فقط مینشینم بر سجاده ام....
میگویم
"چگونه شکرت کنم؟!هان؟"
پ.ن:
پ.ن: بندگی ادب میخواهد!....
قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکمُْ رَبىِّ لَوْ لَا دُعَاؤُکُمْ ...
بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگار من برای شما وزن و ارزشی قائل نیست...
77فرقان
- دعا وسیله ی کسب خوبی هاست...
- انسان بدون دعا هیچ نیست...!
پ.ن: گفت: در صدایت مستی بی حد و ممتد ریخته!!!...-مضمونا :دی ...چون صدایم را آرامبخش وجود خودش دانست!-
قرآن کلمه ی عشق را با اینکه کلمه ی درست عربی هست برای توصیف نهایت محبت درست نمیداند...
در قرآن از دو کلمه "ود" و"حب" استفاده شده است...
برای محبت های به قول ما عادی کلمه ی ود ....
اما برای نهایت محبت –عشق به قول ما- کلمه ی حب را استفاده کرده است...
مثلا...
"والذین امنوا اشدّ حبا لله..."
" ان کنتم تحبون الله فتبعونی یحببکم الله.."
معیار ایمان اشد حب است...
اگر عاشق! خدایید تبعیت کنید تا خدا هم عاشق شما شود...
....
حبیب در لغت عرب به معنای دوست نیست...به معنای مهر قلبی ...یک معنای درونی دارد...
....
موسی کلیم الله بود ...یعنی با خدا گفتگو داشت...
ابراهیم خلیل الله بود...یعنی رفاقتی عجیب با خدا داشت ...
عیسی روح الله بود...یعنی انشعاب روح الهی و تجلی راستین آن بود...
اما
محمد –صلی الله علیه و آله – حبیب الله بود....یعنی خدا قلبا عاشق او بود و او نیز هم...
یعنی محبتش به قلب خدا بود از نوع اشد!...
پ.ن: بعضی وقت ها این حرفام نمیدونم چه نتیجه ای داره!:|
پ.ن:حبیبم...:)